ماجرای پروژکتور ماشین رهبری
بخش سیاسی- 1-از پایان جنگ سرد و آغاز فصل نویی از فرایند جهانی شدن و رشد شتابان وسایل ارتباط جمعی و رسانه ها ،ماهیت قدرت و رقابتهای سیاسی ها از شکل سخت و نظامی به اشکال نوین تری تغییر ماهیت داد. بازیگران سیاسی برای تامین منافع و امنیت خود نمی توانند از ابزارهای سنتی مانند جنگ و دیپلماسی به تنهایی استفاده کنند و ابزارهای جدیدی که برآمده از مقتضیات انقلاب اطلاعات و ارتباطات است وارد این عرصه شده اند. قدرت سخت جای خود را قدرت نرم داده و ابزارهای جنگ نرم مانند شایعه،بمباران اطلاعاتی،شبکه های اجتماعی و ....جایگزین بمب وموشک و تانک شده است. جنگ رسانه ای از مهم ترین ابزارهای توسعه قدرت نرم در عصر جهانی شدن است.
2-در دهه ابتدایی انقلاب ترور فیزیکی از مهمترین روشهای حذف متفکران و رهبران انقلاب بود.ضد انقلاب وابسته، از ابزارهای قدرت سخت مانند بمب و یا سلاح گرم برای حذف فیزیکی شهدایی مانند مطهری،بهشتی،رجایی،باهنر و.... استفاده میکرد.اگرچه در آن ایام نیز برای ترور شخصیت این بزرگان نیز از ابزارهای شایعه و دروغ استفاده می شد اما با توجه به ماهیت غیر تعاملی رسانه هایی مانند روزنامه و یا رادیو این عملیات از کارایی کمتری برخوردار بود. اما پس از انقلاب اطلاعات و ارتباطات، غرب یکی از مهمترین ابزارهای خود در زمینه جنگ روانی را رسانه های جدید بویژه اینترنت و شبکه های اجتماعی قرار داد. در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمی توان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانه ای و انواع تاکتیک ها از جمله بزرگ نمایی، دروغسازی ، پاره حقیقت گویی و... وی را ترور شخصیت می کنند و از این طریق باعث کاهش محبوبیت وی می شوند.اولین عملیات با دیکته ستادهای جنگ روانی دشمن طراحی و توسط کارگردان ضد انقلاب و فراری یعنی محسن مخلمباف اجرایی شد و دومی ...
خدای متعال برای ما رهبرانی قرار داده که با زندگی ساده خود برای ما الگو بوده اند . یکی از آنان حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) بود . پس از وی حضرت آیت الله خامنه ای نیز چون اوست . ایشان می فرمودند که :« من وقتی ازدواج کردم همسرم از پدرش ، که فرش فروش بوده ، فرشی به عنوان جهیزیه به همراه داشته است که هنوز نیز، با وجود فرسودگی آن ، در منزل ما از آن استفاده می شود و بجز آن ، قالی دیگری در منزل نداریم . چند مرتبه اخوالزوجه ها گفته اند که این قالی نخ نما شده و خواسته اند که آن را عوض کند ولی من اجازه نداده ام . اصلا در طول زندگی خود ، نه قالیچه ای خریده ام و نه فرشی به خانه اضافه کرده ام ، حتی آنها را تبدیل به احسن نیز نکرده ام . من در طول این دوران یک مرتبه گوشت تازه نخریده ام ، کوپن گوشت سردی که همه مردم از آن استفاده می کردند ما نیز از آ ن استفاده می کردیم ، مگر آنکه گوشت نذری می آوردند . سایر مایحتاج زندگی مثل پنیر، نفت و کره نیز به همین صورت تهیه می شود »این زندگی رهبر ماست که در بالاترین مقامات این کشور قرار دارد و در طول زندگی خود، زندان، شکنجه ، تبعید و بسیاری گرفتاریهای دیگر را به جان خریده و برای خدمت به اسلام به عنوان فردی شایسته مشغول انجام وظیفه است . آیت الله مصباح یزدی ،کتاب مباحثی درباره حوزه، ص :215
در سال 1350 هجری شمسی که قضیه جشن های 2500ساله شاهنشاهی پیش آمد، ندای امام از نجف اشرف باعث حرکتهایی در حوزه علمیه مشهد گردید و ساواک با اطلاع از این که همه این تحریک ها به محوریت چند نفر انجام می پذیرد که در رأس آنها حضرت آیت الله خامنه ای است از این رو ایشان را دستگیر و روانه زندان کرد. بنده نیز به همین دلیل در زندان بودم. فردای آن روز حضرت آیت الله خامنه ای که در سلول مجاور من بود، بر اثر نفوذی که در زندانبانان گذاشته بود موفق شده بود از سلول بیرون بیاید. ایشان وقتی مرا با آن وضع رقت بار دید، فرمود: دیشب تو بودی که ناله می کردی؟ پاسخ دادم بله. ادامه دادم با همین وضع خون آلود مجبور شدم نماز صبح را برای این که قضا نشود بجا آورم،آیا نمازم صحیح است؟ آقا فرمودند : بهترین نمازی که شاید در عمرت موفق به خواندن آن شدی همین دو رکعت بوده است. دیشب که ناله های تورا می شنیدم با خود می گفتم: این شخص کیست یک لحظه در دلم به جده ام حضرت زهرا )س( متوسل شدم که صاحب این ناله هر که هست از شکنجه خلاصی یابد. این سخن و ملاقات چنان در من تأثیر گذاشت که دردهای ناشی از شکنجه را به فراموشی سپردم حجت الاسلام صادقی
/9 شب بود که متوجه ایستادن یک پیکان شدیم. یکی از اهالی فریاد زد برای سلامتی آقا صلوات بفرستید ما که در مغازه حضور داشتیم از روی کنجکاوی بیرون آمدیم متوجه شدیم مقام معظم رهبری از آن ماشین پیاده شدند. دور آقا را گرفتیم، ایشان پس از سلام و احوال پرسی تشریف آوردند و در مغازه نشستند. آقا پس از گوش دادن به درد دل صاحب مغازه و یکی دو نفر از دوستان فرمودند که ما برای دیدار خانواده شهیدی آمده ایم. خداحافظی کردند و تشریف بردند. صاحب مغازه که چندان مذهبی نبود و حتی گاه و بی گاه در مورد آقا حرفهایی می زد، باورش نمی شد که آقا به مغازه ایشان بیایند، بعدها متوجه شدیم آمدن آقا به مغازه ایشان موضوعیتی داشته و این عمل، صاحب مغازه را از رفتار خود پشیمان کرده است و امروز یکی از علاقه مندان واقعی آقا می باشد (ر- م )از بسیجیان تهران
دو شرط اساسى
شرایطى که براى زمامدار ضرورى است مستقیماً ناشى از طبیعت طرز حکومت اسلامى است. پس از شرایط عامه مثل عقل و تدبیر، دو شرط اساسى وجود دارد که عبارتند از:
1- علم به قانون
2- عدالت
چنانکه پس از رسول اکرم «صلى الله علیه وآله» وقتى در آن کسى که باید عهدهدار خلافت شود، اختلاف پیدا شد باز در اینکه مسئول امر خلافت باید فاضل باشد، هیچ گونه اختلاف نظرى میان مسلمانان بروز نکرد. اختلاف فقط در دو موضوع بود.
1- چون حکومت اسلام حکومت قانون است، براى زمامدار علم به قوانین لازم مىباشد، چنانکه در روایات آمده است. نه فقط براى زمامدار بلکه براى همه افراد، هر شغل یا وظیفه و مقامى داشته باشند چنین علمى ضرورت دارد. منتهى حاکم باید افضلیت علمى داشته باشد. ائمه ما براى امامت خودشان به همین مطلب استدلال کردند که امام باید فضل بر دیگران داشته باشد. اشکالاتى هم که علماى شیعه بر دیگران نمودهاند در همین بوده که فلان حکم را از خلیفه پرسیدند نتوانست جواب بگوید، پس لایق خلافت و امامت نیست. فلان کار را بر خلاف احکام اسلام انجام داد، پس لایق امامت نیست .... (1)
قانوندانى و عدالت از نظر مسلمانان، شرط و رکن اساسى است. چیزهاى دیگر در آن دخالت و ضرورت ندارد. مثلاً علم به چگونگى ملائکه، علم به اینکه صانع تبارک و تعالى داراى چه اوصافى است، هیچ یک در موضوع امامت دخالت ندارد. چنانکه اگر کسى همه علوم طبیعى را بداند و تمام قواى طبیعت را کشف کند یا موسیقى را خوب بلد باشد، شایستگى خلافت را پیدا نمىکند و نه به این وسیله بر کسانى که قانون اسلام را مىدانند و عادلند، نسبت به تصدى حکومت، اولویت پیدا مىکند.
آنچه مربوط به خلافت است و در زمان رسول اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» و ائمه ما «علیهم السلام» درباره آن صحبت و بحث شده و بین مسلمانان هم مسلّم بوده این است که حاکم و خلیفه اولاً باید احکام اسلام را بداند یعنى قانوندان باشد و ثانیاً عدالت داشته، از کمال اعتقادى و اخلاقى برخوردار باشد. عقل همین اقتضا را دارد. زیرا حکومت اسلامى حکومت قانون است، نه خودسرى و نه حکومت اشخاص بر مردم. ادامه مطلب...